انسان در سختی آفریده شده است و در طول زندگی نیز با مشکلات مختلفی روبه روست. مدیریت مشکلات میتواند او را از رنج برهاند و در دل بلایا مسیری آرامش زا به وی بنمایاند. از سوی دیگر عدم مدیریت مشکلات موجب اختلالات عصبی و گاه نارضایتی از زندگی میگردد. در دین اسلام برای مدیریت مشکلات مبتنی بر جهان بینی، برنامههایی را ارائه نموده است تا تحمل رنج را آسان یا آن را ریشه کن نماید.
در آموزههای قرآنی اسلام و تعالیم پیشوایان آن برای رسیدن به این امر راهکارهایی معرفی شده است. این نوشته به روش توصیفی – تحلیلی در پی دستیابی به راهکارهای اسلام جهت رهایی از رنج میباشد.
قرآن در موارد متعدد با پذیرش رنج و مصیبت در زندگی انسان آن را هدفمند و عمق آن را خیر و خوبی و و سیلهای برای رسیدن به کمال میداند و در یک نگاه کلی و جامع به سه بخش تقسیم میکند: بازتاب عمل، کفاره گناهان و زمینه تکامل شخصیت.
مقابله با مصیبتها و سختیها از منظر قرآن:
زندگی انسان با انواع سختیها و مصیبتها آمیخته شده و هرگز نمیتواند خالی از آن باشد. از دست دادن عزیزان، مریضی ها، ظلم انسانهای دیگر، محدودیت دنیا و... همه عواملی است که بشر را مبتلا به درد و رنج میکند و خدای متعال نیز بر خالی نبودن زندگی انسان از این درد و رنجها یاد کرده است.
" لَقَد خَلَقناالاِنسانَ فی کَبَد" بلد /4 ما انسان را در رنج آفریدیم( زندگی او پر از رنج است.)
مگر خداوند بندهاش را دوست نمیدارد. بله اما میخواهد او را آموزش بدهد چون اگر بنده آموزش نبیند نمیتواند تکلیفش را انجام دهد. خواب شیرین صبح را از دست دادن و صبح زود بیدار شدن و... مشکل میباشد. امانتیجه این سختیها پرورش میباشد به شرطی که قصد را اصلاح کنیم و آن اینکه این اعمال فقط برای خداوند باشد و اینکه خدایا من میخواهم تو را بندگی کنم و این بندگی کردن آموزش میخواهد و هم پرورش.همه چیز" کبد" دارد و به این خاطر گفته میشود تکلیف، زیرا در انجام آن زحمت وجود دارد و این زحمات به قول قرآن همان" کبد" است و با انجام این تکالیف و به جان خریدن زحمات است که انسان پخته میشود و به کمال میرسد. اما هرچه تکلیف گریزی بیشتر، راحتی بیشتر و هرجه راحتی بیشتر خامی و نپختگی بیشتر.
از همان لحظهای که نطفه انسان شکل میگیرد" کبد" شروع میشود و میان خون و ظلمت، جنین در شکم مادر است کبد است. متولد میشود کبد است. حیات همهاش کبد است.
" هر که در این دیر مقرب تر است / جام بلا بیشترش میدهند"
این جام بلاهاست که انسان را سیراب میکند و به کمال میرساند. به جایی میرسد که بطور طبیعی هرگز نمیتواند به آنجا برسد اما اگر در انجام تکالیف روزانه موفق گردید خداوند تکالیف شبانه را از او میخواهد. خداوند میفرماید اگر میخواهید خوب پرورش یابید به دل شب پناه ببرید. وقتی که در مدرسه شب ثبت نام کردید و توانستید با موفقیت در آن سیر کنید از طرف خداوند دو جایزه به شما میرسد: اول اینکه قدمهایتان را محکم برمی دارید و ثابت قدم میشوید و دیگر اینکه حرفهایتان اثرگذار خواهد شد و به دل دیگران مینشیند.
" انّ ناشِئه اللَیلِ هیَ اشَدُّ وَطئاً وَ اقوَمُ قیلا" مزمّل / 6 تمام شخصیت ما همین است یا عمل است و یا قول. عمل ما که اصلاح شد قدمهایمان اصلاح میشود. با تردید و شک و دو دلی قدم بر نمیداریم. حرفهایمان که اصلاح شد" اقوَمُ قیل" یعنی راست ترین کلام را پیدا میکنیم. البته برکاتش در نتیجه بودن با شب و از مدرسه شب استفاده کردن است. نفسی که در دل شب پرورش یابد این دو ویژگی را خواهد یافت. آن چنان محکم در مسیر حرکت میکند که جای پایش باقی خواهد ماند و دیگران به دنبالش خواهند آمد. بنابراین سختیها باید باشند و خداوند با کسی دشمنی ندارد. بلکه بندگانش را دوست دارد و هرکسی را بیشتر دوست داشته باشد بیشتر در این مشقات قرار میدهد. و در نهایت شخصیتش ساخته میشود.
" گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند" در زمان قدیم مثل امروز نبود بلکه بامها را با گل اندود میکردند اما گل خالی نبوده است بلکه مقداری کاه هم قاطی میکردند و آن کسانی که بنای ماهری بودند این گل را وقتی با کاه قاطی میکردند چند روزی آنرا به حال خود رها میکردند و در این مدت این گل چسپندگی پیدا میکرد و زمانی که آن را اندود میکردند دیگر ترک بر نمیداشت. خداوند گل آدم را وقتی سرشت" فَاستَفتِهِم اهُم اشَدُّ خَلقاًام مَّن خَلَقنا انّا خَلَقنهُم مِّن طینٍ لّازِب" صافات /11 به تعبیر قرآن" طین لازب" یعنی گل چسپنده یعنی انسان را ساخته و پرداخته کرد و خلقت را به نحو مطلوب انجام داده است و خداوندگل وجود انسانها را بوسیله بلاها و آزمایشهای گوناگون یعنی" کبد" سرشته، طوری که شخصیت آنها دیگر ترک برندارد و استحکام یابد. لذا اگر میخواهیم شخصیت ما ترک برندارد و متلاشی و متزلزل نشویم باید خودمان را به دست خداوند بسپاریم( تفسیر جزء سیام دکتر محمود ویسی)
طبیعتاً این رنجها آرامش انسان را به هم میریزد و اینجاست که نیاز به تسلی پیدا میکند و انواع تسلی بخشیها را در زندگی انسانها بوجود میآورد.
غم آخر شما باشد. این شتر بر در هر خانهای میخوابد. آه دنیای بیوفایی است. ان شاءالله وضع بهتر میشود. پایان شب سیه سپید است. اصلا در گذر است و... اینها تسلیتهای ماست در همین جملهها کن تا به دست بیاوری که ما از چه عواملی استفاده میکنیم. کم نشان دادن درد و رنج، عمومی بودن درد و رنج، گذرا بودن درد و رنج، امید دادن به وضع بهتر و سپیده فجر، تلقینها و تزریق کردن ها، تخدیرها و بی تفاوت بار آوردنها و یا به فراموشی سپردنها و حرف در حرف انداختن و از غفلت و نسیان استفاده کردن.
در روان پزشکی و روان کاوی به گونهای از آن استفاده علمی میکنیم و گرهها را میگشاییم و نیروی متراکم شده و فشار واردآمده را رها میسازیم و آزاد مینماییم و در نتیجه مریض را از جنون میرهانیم و اگر این روان کاوی موثر نشد به وسیله داروهای خواب آور و تخدیر کننده مریض را به بی خبری و بی خیالی میکشانیم و به خواب میبریم تا توان و قدرتش را به دست بیاورد و سپس برپا ایستد. این کار ماست ما غمها را در زرورق میپیچیم و مائدههای زمینی درست میکنیم و آن قدر سخت دروغ میگوییم که خودمان هم باور میکنیم که دنیا قشنگ است.
در حالیکه این شیوهها خلاف واقع بینی است. دنیا خوشی هایش نیز آمیخته به ناخوشی است. این جاست که واقع بینی نسخه قرآن را متفاوت میکند. قرآن در مقابل سختیها انسان را با دروغ تخدیر نمیکند بلکه میگوید:" الَم نَشرَح لَکَ صَدرَک. وَوَضعنا عَنکَ وِزرَک. الذی انقَضَ ظَهرَک. وَ رَفَعنا لَکَ ذِکرَک. فَانَّ مَعَ العُسرِ یُسرا" شرح 1-5 آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم و بار سنگین تو را از تو بر نداشتیم. همان باری که سخت بر پشت تو سنگینی میکرد. و آوازه تو را بلند نساختیم. با یقین با هر سختی آسانی است.
قرآن میفرماید: آن باری که سنگینی آن میتواند پشت انسان را بشکند با شرح صدر برداشته میشود و انسان میتواند در دل همان سختی، سیر و راحتی را نیز ببیند. در صورتی که ذکر او رفعت گرفته باشد.
انسانی که توجه و ذکر را از دست داده و دنیا را محل آرامش میخواهد، فشار او را در بین در و دیوار له میکند. امّا انسانی که دنیا را گذرگاه دیده، از فشار استفاده میکند تا وارد مرحله بعد شود.
جنین اگر در مقابل فشار مقاومت کند خود را از دنیای عظیم بیرون محروم کرده است و اگر از فشار استفاده کند به دنیای عظیم پا میگذارد.
سختیهای دنیا موهبت الهی است که زیر پای او را داغ کند و به او بفهماند که نباید بایستد. آن که فهمید از سختیاش نیز راحتی مییابد و آنکه خود را به غفلت فرو برد در دنیا و آخرت زیان کار خواهد شد.
پندهایی از بیماری حضرت ایوب
خداوند بلند مرتبه میفرماید:" وَ ایوبَ اذ نادی رَبَهُ انی مَسَّنی الضُرُ وَ انتَ ارحَمُ الراحِمین" الانبیا / 83 ایوب را یاد کن بدان گاه که بیماری او را از پای درآورده بود و در این وقت پروردگار خود را به فریاد خواند و عاجزانه گفت: پروردگارا بیماری به من روی آورده است و تو مهربان ترین مهربانانی.( پس بدین بنده ضعیف رحم فرما )
" وَ اذکُر عَبدَنا ایوبَ اذ نادی رَبَهُ انی مَسَّنی الشَّیطانُ بِنُصبٍ وَ عَذابٍ / ارکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَل بارِدٌ وَ شَرابٌ"( ای محمد ) خاطر نشان ساز( سرگذشت ) بنده ما ایوب را، بدان گاه که پروردگار خود را به فریاد خواند و گفت: اهریمن مرا دچار رنج و درد کرده است. پای خود را به زمین بکوب این آبی است که هم برای شستشوی( تنت مفید ) است و هم برای نوشیدن.[ ص/ 41-42 ]
دیدگاهها دربارهی حضرت ایوب مختلف است و تاکنون نوع بیماری وی مشخص نشده است اما آنچه مهم است این میباشد که وی به نوعی از بیماری پوست مبتلا بود. حال ببینیم قرآن برای تداوی این بیماری چه راه حلی پیش پای ایوب مینهد.
خداوند سبحان و بلند مرتبه به حضرت ایوب دستور میدهد که پاهایش را به زمین بکوبد تا از زیر پایش مایعی سرد بجوشد و ایوب از آن بنوشد و بدن خویش را شستشو دهد. " ارکُض بِرِجلِکَ هذا مُغتَسَل بارِدٌ وَ شَرابٌ" این آیه در عین کوتاهی حکمتهای زیادی در خود نهفته است. از آن جمله :
1-حکمت تلاش برای تداوی و دست یازی به اسباب و عناصر مادی" ارکُض بِرِجلِکَ" محققاً خداوند قادر است بدون اینکه حضرت ایوب پاهای خود را برزمین بکوبد او را شفا دهد. اما حکمت باری تعالی اینگونه اراده فرمود. در هر صورت معجزه الهی محقق میشد. چه با جوشیدن مایع سرد از زمین چه بدون آن.
2-حکمت نهایی و کاملی که آیه بدان اشاره کرد. امروزه به عنوان اساس و پایهی درمان پوستی از آن تعبیر میشود و آن اینکه تداوی موضعی و عمومی را توامان انجام دهیم. لذا وقتی آیه قرآن میفرماید" مُغتَسَل باردٌ" به تداوی موضعی چون محلولها و پمادها اشاره میکند و هنگامی که در ادامه میفرماید:" وَ شَرابٌ" اشاره به درمان بصورت عام دارد.
3-تاثیر درجه حرارت در درمان قسم زیادی از بیماریهای پوستی در درجه حرارت پایین یا سرد گردانیدن موضعی رو به بهبود میرود." مُغتَسَل بارِدٌ"
4-احساس و اطمینان حضرت ایوب به این مساله که خداوند یاور اوست و قادر است او را با معجزهی خود شفا دهد و رسالتش را استوار سازد. همین احساس باعث آرامش اعصاب حضرت ایوب میشد. اکنون نیز از نظرگاه علمی ثابت شده است که آرامش روحی روانی، تاثیر شایانی در بهبود بیماریها مخصوصا بیماریهای پوستی دارد.
این چنین حضرت ایوب با توکل بر خداوند و صبری که منشاء آن اطاعت از خداوند و صبر بر بیماری بود توانست شفا پیدا کند و آیات قرآنی ما را به صبر و بردباری در مقابل دردهای زندگی تشویق میکند تا هم اجر دنیا وهم آخرت را نصیب خود کرده باشیم.( دکتر عبدالحمید دیاب و دکتر احمد قرقوز، طب در قرآن )
" ما انزَلنا عَلیکَ القُرانَ لِتَشقی" طه/2 قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در رنج افتی. خداوند عزوجل قرآن را بر پیامبرش نازل کرد. ایشان و یارانش در نماز بودند پس مشرکان قریش گفتند این قرآن بر محمد نازل نشده است مگر برای آنکه او در رنج و سختی بیفتد. پس خداوند فرمود: قرآن را بر تو نازل نکردیم تا در رنج و سختی افتی. بلکه برای آن نازل کردیم که در سعادت و راحتی قرار گیری. پس موضوع چنان نیست که باطل پرستان پنداشتهاند زیرا ما به هرکس علم و حکمت قرآنی دادهایم یقینا برای او خیر و خوبی و راحتی جاودانهای را خواستهایم. چنانکه در حدیث شریف آمده است:( من یرد الله به خیرا یفقهه فی الدین ) هر کس که خداوند خیرخواه او باشد او را در دین دانشمند میگرداند و در تفسیر این آیه آمده است که ما قرآن را برای آن بر تو نازل نکرده ایم تا با افراط در تاسف خوردن و کفر کافران و عدم ایمان آنان، خود را در رنج و تعب افکنی زیرا ایمان آوردن آنها امری است که به تو مربوط نیست و در اختیار تو هم نمیباشد.( انوارالقران ).
هدف از وحی و فرو فرستادن قرآن و شریعت آن نیست که خود را به رنج افکنی. ما شریعت رابدان جهت برای تو و پیروانت نفرستادهایم تا شما را در مشقت و دردسر اندازیم. به گونهای که نتوانید ادا کنید بلکه خداوند رحیم و رحمان دین و آیین را میسور نموده و تمامی ابواب و راههای آن را برایتان آسان گردانده است و غذای دلها و جانها و مایه آسایش جسمتان قرار داده است. پس فطرت سالم و خرد و اندیشههای راست و پویا آن را پذیرا شده و با جان و دل میپذیرند. چرا که به وضوح میدانند" دین" متضمن خیر و برکت دنیا و آخرت آنهاست.( تفسیر راستین )
نقش قرآن در زندگی انسان چیست ؟
زندگی حقیقی و حیات طیبه در پرتو علم به دستورها و رهنمودهای قرآن شکل میگیرد (ای کسانی که ایمان آوردهاید اجابت کنید خدا و رسولش را هنگامی که شما را به چیزی میخوانند که مایه حیات شماست). و نیز فرموده است: هر کس کار شایسته انجام دهد مرد باشد یا زن، در حالی که مومن باشد، پس او را حیات و زندگی پاکیزه بخشیم.
چون قرآن روش درست زیستن را به انسان میآموزد و برنامهای را که در برگیرنده تمام ابعاد زندگی انسان و تضمین کننده سعادت فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی اوست ارائه میدهد. به میزانی که انسان آموزهها و دستورهای قرآن را در زندگی به کار بندد، موفقیت کسب خواهد کرد. اما هر اندازه از قرآن فاصله بگیرد دچار خسارت و ضرر خواهد شد.
زندگی قرآنی بر اساس رعایت مقررات، عدالت، احسان، صفا و صمیمیت است و مردمی که اینگونه زندگی کنند دارای اطمینان خاطر و آسایش خواهند بود و سعادت ابدی و جاودانه را در آغوش خواهند گرفت. و این نشان میدهد در پرتو قرآن انسان دچار هر درد و رنجی شود آن را با تدبیر و اخلاق دینی و قرآنی ارج مینهد و دوست دارد که خدایش او را در معرض اینگونه آزمایشاتی قرار دهد تا طعم شیرین صبر و پاداش اخروی را بدست آورد و احساس کند.
اعجاز تاثیری قرآن
قرآن حکیم از نظر تاثیرات خود نیز معجزه است و آن تاثیری که در قرآن است در هیچ کتاب انسانی وجود ندارد و به وسیله همین تاثیر در دنیا منتشر و آن را روشن نموده است. نخستین تاثیر با روح انسانی است هر گاه روح متاثر و منقلب شود در تصورات و کردار و گفتار انسانی نیز انقلاب حاصل میگردد. زیرا مرکز این سه چیز دل با روح است.
حدیث پیامبر( صل الله علیه و سلم) این حقیقت را چنین بیان فرمودهاند: در بدن انسان چیزی( تکه گوشتی) هست که هرگاه اصلاح شود تمام بدن اصلاح خواهد شد. بخاری
بنابراین روح مرکز اصلاح است لیکن روح چیزی است از( امور ربی) که اصلاح میشود. ملت و مملکتی که در آن قرآن نازل شد مرکز تمام مفاسد اخلاقی و عقیدتی جهان بود. یعنی مفاسد عقیدتی و اعتقادی در سرزمین عرب به جایی رسیده بود که اسمی از خدا پرستی وجود نداشت، و بت پرستی شایع بود. انصاف و عدالت به کلی محو و معدوم بود و تمام جزیره العرب به شکل ستمکدهای درآمده بود و حالت و اوضاعی بر مردم مستولی بود که با وسایل و اسباب زندگی در هزار سال هم اصلاح امکان پذیر نبود. در مدت 23 سال که ایام و زمان نبوت و قرآن بود و تاثیر قرآن میسر شده است. قرآن به وسیله تعلیم و ندای حق چنان انقلاب اصلاحی در عرب بوجود آورد که از نظر جهان مخفی نیست و در صفحات تاریخ درج شده است و دوست و دشمن بر آن اعتراف دارند. در هر خانهای خدا پرستی و توحید چنان نفوذ پیدا کرد که بت پرستان بت شکن شدند و دلها از عظمت الهی آکنده شد.
این یک حقیقت گویی تاریخی است که چنین برنامه اصلاحی پیاده نمودن فقط خاص قرآن کریم است. و حصول آن ازقوت مجموعه کتب انسانی و توانایی کلیه حکومتهای جهان ممکن نبود.
آرامش روح و روان از منظر قرآن
بشر امروز گرچه به رفاه مادی و لذتهای جسمانی رسیده است اما دچار بحران و بیماریهای روحی و روانی شده. و با بن بستهای فکری فزایندهای دست به گریبان است. تنها راه رهایی از این فشارها ایمان به خداست. به گواهی قرآن تنها یاد خدا، دعا و راز و نیاز با اوست که دلهای بیمار را درمان نموده و روح متلاطم بشر را آرامش کی بخشد. چنانکه در آیه 28 از سوره رعد میخوانیم" الا بِذِکرِ الله تَطمئنُ القُلوب" اما نتیجه اعراض از خداوند حیرانی، اضطراب و دچار شدن به سختیها است.
نیز در آیه 124 از سوره طه آمده است: هر کس از یاد من رویگردان شود زندگی تنگ( و سختی) خواهد داشت و روز قیامت اینگونه محشور میکنیم.
از خداوند متعال خواهانیم که بتوانیم همنشین قرآن باشیم تا بتوانیم از برکات آن بهرهمند گردیم و از جمله کسانی باشیم که بتوانیم در سایه رحمت پروردگار و کتاب آسمانیاش در رنجها و مشکلات زندگی صبر پیشه کنیم. آمین برحمتک یا ارحم الراحمین
و آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
نظرات